vanda

international relation

vanda

international relation

اقتصاد اروپا

بحران اقتصادی اروپا به مراحل خطر ناکی نزدیک میشود . بیکاری و کاهش رشد اقتصادی دولتهای  رفاهی اروپا را با مشکلات عدیده ای مواجه نموده است . برخی میپندارند که اروپا باید نگرشی دوباره به گفته ای مارکس داشته باشد و این درخالی است که در حقیقت دولتهای راست اروپایی نیز از سیاست های لیبرالی خود فاصله گرفته وبیشتر سیاستهای سوسیالیستی را اتخاذ نموده اند.  این مساله بیانگر آن است  که نگرش مارکسیتی نیز نمی تواند  نجات دهنده اقتصاد در هم ریخته اروپا باشد . همگرایی اقتصادی نیز چندان متصور نیست . افزایش پیشرفتهای تکنولوژیک باعث بیکاری بیشتر در اروپا شده است مگر آن که رشد چنین پیشرفتهایی کاهش یابد تا یکبار دیگر  اقتصاد سنتی بازار ادامه حیات پیدا کند .   

تئوری های نا بخر دانه آمریکایی ها برای ایران

نشریه جدید سیاست خارجی مقاله ای را تحت عنوان حمله به ایران چاپ نموده است نویسنده مقاله با این مثال که جلوگیری بهتر از درمان است اظهار میدارد که آمریکا باید به ایران حمله نموده و سایتهای هسته ای ایران را مورد تهاجم قرار دهد زیرا این کار باعث عدم تهاجم رژیم اسراییل به ایران شده و تنشها را کاهش داده وبرنامه هسته ای ایران را به تعویق میاندازد وی در عین حال تاکید میکند که هدف این حملات نباید تغییر رژیم درایران باشد  و در پاسخ به کسانی که این اقدام را تضعیف اصلاح طلبان ایران  می داند  اظهار میدارد که آنها نیز چندان فرقی با تندروها ندارند و طرفدار ادامه برنامه هسته ای ایران هستند . نویسنده مقاله گویا فراموش کرده است که اوانیوم غنی شده  ایران میتواند  نه تنها  بخشی ازایران بلکه برخی از کشورهای ذره ای همسایه  ایران را نیز  از لحاظ محیط زیستی دچار مشکل نماید  اما آنچه که برای وی مهم نیست منطقه و مردم ایران هستند . وی  در بخش دیگری تاکید میکند که عربها نیز در خفا خواهان انجام عملیات برعلیه ایران هستند و ایران را  مانند اسراییل دشمن خود می دانند . وی همچنین افزوده است در صورت ادامه یافتن برنامه هسته ای ایران رقابت منطقه ای شکل گرفته وکشورهای دیگری نیز خواهان انرژی هسته ای خواهند شد (البته به نظر میرسد این مساله بیشتر باعث نگرانی اسراییلها است تا آمریکاییها )

آمریکا اسیر تئوری نو محافظه کاران

امریکاییها اقدامات زیادی را برعلیه کشورهای جهان با رهیافت نو محافظه کارانه انجام دادند . نو محافظه کاران با وام گرفتن تئوری های واقع گرایانه سعی نمودند ترکیبی از این تئوری را با اندیشه ها وارزشهای  غربی و گسترش  دموکراسی بشیوه آمریکایی وایده آل گرایانه  رواج دهند . درحقیقت این رفتار وتئوری در خدمت منافع آمریکا قرار گرفت تا امیال خود را گسترش دهد . اما اشتباهات این کشور به اینجا ختم نخواهد شد . شاید این اندیشه تاثیراتی را در کشورهای عربی نیز برجای گذاشته و زمینه مداخلات آمریکا رادر کشورهای عراق وافغانستان  نیز فراهم آورد اما آیا  این  تحولات بسود این کشور رقم خواهد خوردیاخیر ؟ به نظر میرسد آمریکایی ها آرمانهای خود را با واقعیات درآمیخته اند و جامعه آرمانی همواره با آنچه که در واقع میگذرد متفاوت است . کاربرد ایدئولوژی و گسترش ان از کارهای نادرستی است که هم اکنون آمریکاییها انجام میدهند . به عبارتی آمریکاییها نیز با در پیش گرفتن تئوری  نو محافظه کاران اندیشه های ایدوئولوژیک را چراغ راه خود قرار داده اند و شاید به همین دلیل است که نخسن وزیر انگلیس به مسیحی بودن خود میبالد وخود را حافظ منافع مسیحیان میداند . به نظر میرسد به راه کار دیگری نیاز داریم تا واقعیات را بدون رنگ ایدئولوژیکی آن ببنیم .