بررسی استراتژیک/

حسین طالبی/

ایالات متحده، در اکتبر سال ۲۰۱۱ جمهوری اسلامی را به دست داشتن در طرح ترور سفر عربستان سعودی در واشنگتن متهم کرد. این اتهام به موازات بالا گرفتن تنش ها بر سر مساله هسته ای ایران مطرح شد و هرچند بسیاری از سیاستمداران وصاحب نظران سیاسی این اتهام را بی اساس و بی پایه دانستند و مقامات تهران نیز این اتهام را تکذیب وانکار کردند اما این امر مستدلی شد تا سعودی ها با همکاری آمریکاییها به ایران فشار اورده و از آن بهره برداری سیاسی نموده و عربستان سعودی شکایت خود را در این زمینه به سازمان ملل ارائه دهد . بار دیگر برخی از دیپلماتهای عربستان سعودی در مصر که سفیر آن اکنون تحت بیشترین فشارها از سوی مردم مصر و اخراج وی قرار دارد اتهام مشابهی را به ایران وارد نمود هر چند این اتهام از سوی مقامات مصری تکذیب شد اما تاکید مجدد سفیر این کشور بر اتهام وارده این سوال را به ذهن متبادر می سازد که پشت پرده این اتهامات چیست ؟

- اتهامات غیر مستدل : به نظر میرسد اتهامات غیر مستدل وارده به ایران به اهرم فشاری تبدیل گردیده است تا ایران را در مقطع فعلی به اقدامات عجولانه وامتیاز دهی وادارند. پس از ان که اعلام شد سرویس های امنیتی مصر توانسته اند طرح ترور سفیر عربستان در پایتخت مصر از سوی ایرانیان را خنثی کنند یک “مقام مسئول” در وزارت خارجه این کشور، طرح ترور سفیر عربستان سعودی در قاهره توسط سه شهروند ایرانی را تکذیب کرد.خبرگزاری خاورمیانه به نقل از این “مقام مسئول” نوشت که طرح ترور احمد قطان، سفیر عربستان در مصر “کاملا خلاف واقعیت” است و او از زمان به دست گرفتن سفارت عربستان در قاهره، هیچگاه هدف سوءقصدی نبوده است.اما سفیر عربستان سعودی پس از بازگشت به مصر باردیگر به رغم انکار قبلی یک مقام مصری، تأکید کرد که توطئه‌ای برای ترور او در قاهره کشف شده و سه ایرانی در این ارتباط بازداشت گردیده اند . سناریوهای تکراری عربستان مبتنی بر ترور سفرای این کشور موجب تعجب و شگفتی اندیشمندان سیاسی قرار گرفته است . اتخاذ چنین سناریوهایی در حالی صورت می پذیرد که تاکنون هیچگونه مدرکی دال بر نقش ایران در چنین اقداماتی ارائه نشده و تنها در حد یک اتهام باقی ماند ه است . از سوی دیگر این سوال را مطرح می سازد که سفرای عربستان سعودی چه وزنی را در معادلات بین المللی ایفا می کنند ؟ادامه….

- عربستان سعودی ضعف ساختاری و همسویی با رژیم صهیونیستی : پس از تضعیف مصر در جهان عرب بویژه پس از امضای پیمان صلح کمپ دیوید ، عربستان سعودی با رویای رهبری کشورهای عربی تلاش نمود تا ظرفیتهای لازم را برای تحقق چنین آرزویی فراهم آورد. اما اقدامات این کشور در حمایت از گروهها ی تروریستی القاعده و شناسایی طالبان و همجنین حمایت از صدام نشان داد که مقامات عربستان سعودی هنوز به بلوغ سیاسی دست نیافته اند .

از سوی دیگر به نظر می رسد تحولات موسوم به بهار عربی عربستان سعودی را آهسته آهسته دچار انزوا ساخته و این کشور را بیشتر در امور داخلی خود مشغول نگاه دارد . با توجه به تحولات فوق دو رژیم منزوی خاورمیانه اکنون بیش از بیش سیاستها و نگرشهای خود را نزدیک به یکدیگر یا فته اند . حکام سعودی با اتخاذ سیاستهای متضاد از یکسو سعی دارند همچنان داعیه رهبری جهان عرب را حفظ نموده از سوی دیگر رضایت غرب را جلب کنند.

بهار عربی در مصر شاید بتواند جایگاه از دست رفته این کشور را درمیان کشورهای عربی دوباره احیا کند. زیرا مصر از توانایی علمی وامکانات بالقوه برای کسب این مقام برخوردار است اما عربستان با توجه به ماهیت توتالیتری آن و با در اختیار داشتن جمعیتی ۲۶میلیونی در موقعیتی نیست که بتواند به عنوان رقیب ایران در منطقه مطرح شود . به همین دلیل این کشور سعی دارد تا با تضعیف ایران خود را قدرت بلامنازع منطقه نشان داده و آمریکایی ها نیز سعی دارند با تجهیز عربستان سعودی توازن قوایی مصنوعی را در منطقه بوجود آورند . اما آنچه که در این میان مورد توجه اندیشمندان سیاسی قرار گرفته است نزدیکی سیاستهای عربستان سعودی در این زمینه با سیاستهای رژیم صهیونیستی است . اسراییل بلحاظ ضعف داخلی و سیاستهای راست گرایانه افراطی سعی در فرافکنی و ادامه سیاستهای اشغالی در جهت محو منطقه خودمختار فلسطینی حتی با توسل به زور و ادامه شهرک سازی را دارد و نگرانی آنها از مصر و بهار عربی و ایران با نگرانی های عربستان سعودی مشترک است به همین دلیل عربستان سعودی و رژیم اسراییل در سیاست های موزون و هماهنگ نامیمون خود درصدد تضعیف ایران با اتهاماتی واهی هستند . عربستان با توسل به استراتژی ایران هراسی به سرکوب آزادی های مدنی مسلمانان سنی وافلیت شیعه اقدام کرده و سعی دارد توجه مردم این کشور را از مشکلات داخلی به خارج از مرزهای عربستان سوق دهد . ادامه همسویی وهم پیمانی این کشور با غرب دراین راستا قابل تفسیر است که متحدین غربی این کشور بر اقداماتی که در راستای تغییر در عربستان است صحه نگذاشته و همچنان به حمایت از حکام سنتی عربستان ادامه دهند . تناقض چشمگیری در حمایت این کشور از دموکراسی در خارج از مرزهای عربستان ودر داخل این مرزها به چشم می خورد . از یکسو سعودی ها بر لزوم تغییر در مصر ، لیبی و تونس تاکید کرده و از سوی دیگر پناهگاه دیکتاتورهای مخلوع شده اند . حکام این کشور ضرورت تغییر را درک نکرده وهمچنان بر شیوه زمامداری سنتی خود تاکید می کنند .

- کاهش نفوذ منطقه ای ایران : عربستان سعودی به همراه رژیم اسراییل درصدد است تا از نفوذ منطقه ای ایران کاسته و حتی این کشور را بسوی جنگ ومنازعه سوق دهند. اقدامی که قبلا نیز از سوی آنان انجام شده و سابقه داشته است . عربستانی ها در سال ۱۳۵۹ با حمایت از رژیم صدام بر علیه ایران جنگی ۷ ساله را رقم زدند که هر دوکشور را درگیر نزاعی منطقه ای طولانی نمودند. آنها تلاش دارند تا بار دیگر با تضعیف جمهوری اسلامی نقشی هر چند ناچیز را در منطقه ایفاء نمایند . در حالی که جمهوری اسلامی ایران در معادلات جهانی اکنون به عنوان یک قدرت منطقه ای نقش مهم خود را در منطقه ایفاء می کند و حکام عربستان سعودی و مقامات رژیم اسراییل در تلاشند تا به هرنحو ممکن چنین جایگاهی را حتی با ایجاد سناریوهای غیر واقعی تضعیف نمایند .( تشابه سناریوهای عربستان سعودی و مقامات رژیم صهیونیستی در انتساب اقدامات تروریستی به ایران در مورد دیپلماتهای خود در هند ، تایلند و مصر وآمریکا بسیار جالب توجه است . نخستین تشابه چنین سناریوهایی ابتدایی وضعیف بودن آنها تلقی می گردد ) اما به نظر می رسد پیام دموکراسی وآزادی بخوبی توسط ملتهای منطقه درک شده ورژیمهای دیکتاتوری منطقه خلیج فارس نیز در گام بعدی سقوط دیکتاتورها وبهار عربی قرار داشته باشند .

- تلاش در جهت تخریب گفتگوهای ۵+۱: از جمله اهداف مشترک این دو رژیم تضعیف روند گفتگوهای جمهوری اسلامی ایران وغرب است . آنها به این مساله واقفند که در صورت حل مساله هسته ای ایران بهانه ای برای ادامه تهدیدات بر علیه این کشور نداشته وا ز سوی دیگر نخواهند توانست مانع رشد اقتصادی و معنوی ایران در منطقه شوند . از این رو هر دو رژیم سعی دارند با ایجاد تفرقه بین مسلمانان ( شیعه وسنی ) منویات و آروزهای پنهانی خویش را پیش برده و ایران را با سناریوهای ناشیانه متهم به اقدامات تروریستی نمایند . افزایش تهدیدات از سوی هردو رژیم بخوبی بیانگر این موضوع است .

- تلاش برای جلب کمکهای تسلیحاتی غرب وفرافکنی : از دیگر منویات مشترک عربستان ورژیم اسراییل تلاش برای جلب توجه غرب و کسب حمایتهای مالی و تسلیحاتی از آنان است . رژیم اسراییل با فرافکنی سعی دارد علاوه بر پنهان ساختن مشکلات داخلی خود روند صلح خاورمیانه را که به نظر دولت راست گرای رژیم اسراییل روندی بیهوده و اشتباه بوده با ادامه اشغال وشهرک سازی ازبین برده و توجه هم پیمانان غربی خود را به مسائل دیگری منحرف سازد . حاکمان عربستان سعودی نیز سعی دارند مشکلا ت داخلی خود را به خارج نسبت داده و افکار عمومی مردم این کشور را به موضوعات دیگری جلب نمایند . وجه اشتراک این دو در حمایت های تسلیحاتی غرب از آنان جالب توجه است سعودی ها از یکسو تانک های لئوپارد را از آلمان ابتیاع کرده و از سوی دیگر صهیونیستها نیز با استفاده از استراتژی ایران هراسی زیر دریایی های هسته ای از آلمان را با پرداخت هزینه از سوی کشور صادر کننده سفارش می دهند .

از جمله سیاستهای مشترک این دو رژیم می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

- حمایت از اقدامات تروریستی : رژیم اسراییل با اقدامات تروریستی خود در بسیاری از نقاط جهان و همچنین ترور دانشمندان هسته ای ایران نشان داده است که به هیچ یک ازقواعد و قوانین نظام بین المللی پایبند نیست . حمایت عربستان سعودی نیز از گروههای تندروی سلفی که پشتیبان فکری گروههای تروریستی مانند القاعده وطالبان نیز بوده اند بیانگر تشابه دیگر سیاستهای این دورژیم است .

ادامه سیاست حصار سازی : دیوارها وحصارهایی که رژیم صهیونیستی ( در مرزهای خود با لبنان، غزه ومصر )و عربستان سعودی ( در مرز خود با یمن ) قرار میدهند نشانگر آن است که نگرانی آنان نسبت به تحولات آینده افزایش یافته است . اندیشه آزادی خواهی و دموکراسی وعدالت طلبی آنان را وادار ساخته تا در اطراف خود دیوارهایی را قرار دهند که بیش از پیش به انزوای آنان کمک خواهد نمود . این مهم در حالی صورت می پذیرد که بنا بر نظر اکثر اندیشمندان اندیشه ها را در دنیای امروزی نمی توان در حصار ها ودیوارها محدود نمود .

- نادیده گرفتن حقوق بشر : بر اساس آمار وارقام رژیم اسراییل بارها مرتکب تجاوز به همسایگان خود و کشتار مسلمانان بی دفاع فلسطینی گردیده و همچنان به سیاستهای اشغالی و تبعیض آمیز خود ادامه می دهد. عربستان سعودی نیز با اعزام نیرو به بحرین علاوه بر سرکوب مردم این کشور به سرکوب ناراضبان داخلی همت گمارده و سیاستهای متناقض خود را در صحنه بین المللی ادامه می دهد .

هر چند به نظر می رسد ادامه این پیمان شوم میان عربستان و رژیم اسراییل چندان تداوم نخواهد یافت و روشنفکران و اندیشمندان عرب و نسل نوین عربستان سعودی در اندیشه تغییر بر خواهند آمد و به این نتیجه خواهند رسید که دشمن واقعی پیشرفت وتوسعه انها در داخل ریشه کرده و ممکن است چنین چشم اندازی حکام عربستان سعودی را به تفکر در اصلاح ساختار اندیشه های جزمی خود وا دارد .